قبل از اینکه درباره دیدگاه پرینز[1] با جزئیات بیشتری بحث شود ، اگر من یک طرح کلی از بحث فراداستی که پرینز در آن بحث می کند ارائه دهم، مفید خواهد بود. من یک نمودار آورده ام که ممکن است خواندن مطالب متأ اخلاقی غالباً گیج کننده را کمی آسان کند (جدول 1 را ببینید). این بخش را با مروری بر بحث سنتی در فلسفه و روانشناسی اخلاقی درباره ماهیت قضاوت اخلاقی باز خواهم کرد. در یک طرف این بحث عقل گرایان قرار دارند که معتقدند ما فقط از طریق دلیل به قضاوت­های خود می­رسیم. از طرف دیگر، احساسات گرایان معتقدند که قضاوت های ما اساساً احساسی هستند. در مرحله بعدی، در مورد بحث فعلی بین احساسات گرایانی که دیدگاه شناخت گرایانه در مورد قضاوت اخلاقی را تأیید می کنند، مانند دیوید ویگینز[2] و جان مک داول[3]، و آن دسته از احساساتی ها که به نفع عدم شناخت گرایی استدلال می­کنند، بحث می کنم، مانند آلن گیبارد[4] و سایمون بلکبرن[5]. گرچه نظرات ویگینز و مک داول با نظرات گیبارد و بلکبرن مغایرت دارد، اما استدلال می­شود که همه این نظریه ها با یک مشکل مشترک روبرو هستند. طبق نظر (درامز و جیکوبسون[6]،2000).

 

[1] Prinz

[2] David Wigginss

[3] John McDowell

[4] Allan Gibbard

[5] Simon Blackburn

[6] D’arms and Jacobson